ای کاش من نیز...
ای کاش من نیز مانند میلیون ها انسان دیگر در حدود 2500 سال پیش زنذگی می کردم ولی...آن ها رفتند.رفند و ما را با کوله باری از اندوه حسرت و اشتیاق تنها گذاشتند. حسرت روزگاران گذشته مانند دارکوبی درخت وجودم را نابود می کند اما اگر هر یک از ما فقط بیندیشیم که نیاکانمان که بودند؟ چطور بودند؟ چه کردند؟ آیا می توانیم کشورمان این باغ خفته را بیدار کنیم؟ پس اگر آسمان پیرامونم تاریک است من می خواهم ستاره ی باشم تا بعد از نابودیم سودم به مردمم رسد که اگر چنین شود خود نیز از خشنودی تنها آفریدگار هستی و خشنودی مردمم به آرامش ابدی دست می یابم اما اگر آسمان پیرامونمان را روشن می پندارید من می خواهم ستاره ی پرنورتری باشم زیرا داریوش بزرگ گفته است:((وقتی که کشور آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود.)) تنها با اندیشیدن به ستارگان گذشته نمی توان مسئولیت خود را به پایان رساند باید بیندیشیم و بس عبرت گیریم و ایده ی خود را به انجام رسانیم به امید داشتن آسمانی روشن و روشن تر .هر چند که هنوز نیز دوست دارم در سده های پیشین به سر برم زمان حکومت هخامنشیان اوج قدرت و شکوه ایران زمان پایداری و پایبندی به اعتقادات زمان وفاداری و فرمانبری از پیامبر آن زمان حضرت ذوالقرنین...ولی اگر من و امثال من همگی درآن زمان بودیم آیا دیگر ستاره ی روشنی برای روشن کردن این آسمان تاریک می ماند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟