جشن های ماهانه ی ایران باستان2
مهر ماه
7/1. اورمزد روز
روز جشن بزرگ «میثْـرَکَـنَـه/ میتراکانا/ مهرگان»، بزرگترین جشن هخامنشی در ستایش و گرامیداشت «میترا» در نخستین روز ماه «باگایادی/ بَـغَـیادی» (یاد خدا) و نیز آغاز سال نو در گاهشماری هخامنشی.
امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام « سال وِرز»، در تقویم محلی کردانِ مُـکری مهاباد و طایفههای کردان شکری باقی مانده است. در تقویم محلی پامیر (به ویژه دو ناحیه «وَنج» و «خوف») از نخستین روز پاییز (تیرماه) با نام «نوروزِ تیرَه ما» یاد میکنند. آغاز پاییز به عنوان آغاز سال نو زراعی همچنان در میان کشاورزان رایج است. همچنین بیرونی از این روز با عنوان «نیمسرده» (نیمه سال) نام برده است.
هنگام اصلی جشن «مهرگان» نیز در اصل در چنین روزی بوده که بعدها به شانزدهم مهرماه منتقل شده است. در ادبیات کهن فارسی نیز همواره جشن مهرگان با نخستین روز فصل پاییز برابر دانسته شده است.
7/13.تیر روز
یکی دیگر از جشنهای تیرگان، در گرامیداشت ستاره بارانآورِ «تیشتَر/ شباهنگ/ شِعرای یمانی» و در خوارزم باستان به نام «چیری روچ/ تیر روز» (← سیزدهم فروردین و سیزدهم تیر).
ادامه و نشانههایی از این جشن کهن همچنان در آیین قالیشویان اردهال در غرب کاشان دیده میشود (امروزه در دومین آدینه مهرماه). مراسم قالیشویان اردهال بازماندهای از جشن تیرگان و دعا و آرزو برای بارش باران، و همانند بسیاری از جشنهای ایرانی با یک بازار همگانی و بزرگ توأمان است. نیایشگاه اردهال میبایست یکی از معابد «تیشتَـر» در ایران باستان بوده باشد و در بسیاری از باورهای ایرانی بین دعای باران و تابوت یا شستشوی مردگان، پیوندهایی وجود دارد.
7/16.مهر روز
جشن «مهرگان»، جشنی بزرگ در ستایش ایزد «میثرَه/ میترا» (و بعدها «مهر»). در اصل در نخستین روز مهر (← یکم مهر) و بعدها در شانزدهمین روز این ماه.همچنین روز برگزاری جشن هخامنشی «مَغوژتی/ مَگوفونیا»، روز نجات ایران از غلبه مُـغان.
7/21.رام روز
جشن «رامروزی» (در خوارزم باستان «رام روچ»)؛ و نیز روز غلبه کاوه و فریدون بر ضحاک.
آبان ماه
8/10.آبان روز
روز جشن بزرگ «آبانگان» در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه/ آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اَرِدْوی/ آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزد بانوی بزرگ «آب»ها در ایران.
8/12.ماه روز
برابر با سیزدهم تـیرمـاه تقـویم طبری و روز جشـن تـیرگان در مازندران که «تیرماهِ سیزه شو» نامیده میشود.
8/15.دی به مهر
روز جشن میانه فصل پاییز و زمان گاهَنباری بنام «اَیـاثْـرِم» در اوستایی «اَیـاثْـرِمَـه» به معنای «آغاز سرما».
8/27.آسمان روز
برابر سیزدهم تـیرماه دَیـلمی و روز جـشن تیرگان در گیـلان کـه به نام «تـیرجـشن» و «گالشی جشن» شناخته میشود.
آذر ماه
9/1. اورمزد روز
روز برگزاری «آذر جشن»، یکی دیگر از جشنهای در پیوند با آتش به مناسبت فرا رسیدن ماه آذر و برافروختن نخستین شعله زمستانی.
9/9.آذر روز
جشن «آذرگان»، جشن آتش دیگری در گرامیداشت «آذر/ آتر» و ایزد منسوب به آن.
9/30.انارام روز
جشن «شب چله» یا «یلدا»، انقلاب زمستانی و جشن زایش خورشید. ایرانیان در این شب با فراهم آوردن خوراکیهای گوناگون تا بامداد به انتظار دیدار نخستین پرتوهای خورشید بیدار مینشستهاند. بیرونی در «آثارالباقیه» از آن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آنرا «میلاد خورشید» دانسته است. تقویم میلادی نیز با اندک تغییراتی ادامه همین میلاد است که بعدها آنرا به میلاد مسیح نسبت دادهاند.
همچنین هنگام جشن پایان پاییز و نیز نیمه سال و گاهنباری به نام «میدْیارِم» در اوستایی «مَـئیذیائیرْیـه» به معنای «میانه سال» و منظور سال گاهنباری است با مبدأ آغاز تابستان.
دی ماه
10/1.اورمزد روز
از گرامیترین روزهای ایرانیان به نام «خرمروز/ خور روز (خورشید روز)» یا جشن «نودروز» (نود روز تا نوروز).
آغاز سال نو در برخی تقویمهای ایران باستان که هنوز نیز در پامیر و بدخشان بکار گرفته میشود. دیده شدن خورشید در این روز نه تنها «زایش خورشید» (← سیام آذر) را نوید میدهد، بلکه آغاز روز، ماه، فصل و سال جدید نیز بوده است.
همچنین هنگام جشنی با نام «آب نو» در آذربایجان همراه با تعویض آبِ آبانبارها با آبِ تازه و با مراسمی همگانی.
10/5.سپندارمذ
روز جشنی همراه با بازار عمومی در سُـغد باستان.
10/1,10/8,10/15,10/23.
چهار جشن منسوب به «دی/ دادار» (خداوند/ هرمزد). کوشیار گیلانی در «زیج جامع» این روزها را «دی جشن» مینامد.
10/14.گوش روز
جشن «سیر سور»، جشن گیاهخواری و به ویژه خوردن سیر. و نیز روز غلبه دیوان و کشته شدن جمشیدشاه در روایتهای ایرانی. (در شـاهنامه فـردوسـی نیز پـدیده گوشتخواری پس از جمشید رواج مییابد.)
10/15.دی به مهر
روز جشنی همراه با ساخت تندیسها و پیکرتراشیهایی به شکل انسان و گاه سوزاندن آن. در برخی متون از این روز بنام «بتیکان» یاد شده است که به احتمال شکل تغیر یافته «دیبگان» است.
10/16.مهر روز
هنگام جشن «درامزینان» یا «کاکتل/ کاکثل» در متون ایرانی. جشنی بسیار کهن و اسطورهای و ناشناخته که نامهای گوناگون آن ارتباط آن با «درفش کاویان» و «گاو کتل/ گاو درفش» را نشان میدهد. در این روایتها «فریدون» نیز جایگاه شاخصی دارد و میدانیم که در باورهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد (مانند پرورش فریدون توسط «گاو پُـرمایه/ بَـر مایه» و گرزه «گاو سر» فریدون). گونههای مختلف نامهای این روز و این مراسم، همانند بسیاری از دیگر نامهای کهن، نشانه دیرینگی این آیین و فراموش شدن شکل اصلی نام آنست. این روز احتمالاً در پیوند با دیده شدن صورت فلکی «گاو/ ثور» نیز بوده است.
10/23,10/24.دی به دین روز و دین روز
برابر با سیزدهم ژانویه و جشن تیرگان ارمنیان ایران.
بهمن ماه
11/2.بهمن روز
جشن «بهمنگان»، جشنی در ستایش و گرامیداشت «بهمن» (در اوستایی «وُهومَـنَه»، در پهلوی «وَهْـمَـن») به معنای «اندیشه نیک» و بعدها یکی از اَمْشاسْپَندان. در این روز آشی به نام «آش بهمنگان» یا «آش دانگو» به صورت گروهی پخته میشده است که نام «دانگو/ دانگی» برگرفته از همین سنت اشتراکی آن است.
11/5.سپندارمذ روز
پنج روز پیش از جشن سده و جشنی به نام «نوسره».
11/10.آبان روز
شامگاه این روز، هنگام جشن بزرگ «سَـدَه/ سدهسوزی» در چهلمین روزِ پس از «یلدا» (زایش خورشید). متون کهن جشن سده را در آبانروز از بهمنماه و در «چلّه» زمستان دانستهاند که برابر با دهم بهمنماه میشود. جشن سده در نواحی گوناگون با نامهای مختلفی شناخته میشود: در خراسان «سَـرِه»، در حوالی اراک «جشن چوپانان»، در خمین «کُـردِه»، در دلیجان «هَلههَله» و در بدخشان تاجیکستان به نام «خِـرپَـچار» دانسته شده است. بتازگی زرتشتیان نیز کوشش میکنند تا این جشن را برگزار کنند. در فراهان، سنگسرِ سمنان و جاهایی دیگر، چهار روز پیش و پس از سده را «چاروچار» و سردترین شبها میدانند که سده در میانه آن جای گرفته است. همچنین هنگام جشن و نمایش «کوسهناقالدی» که دو نفر در کوچهها به نوازندگی و سرودخوانی میپردازند. یکی از این دو نفر نقش «کوسه» و دیگری نقش «تَـکِـه/ تگه» (بُـز نر) را به عهده میگیرد. «کوسه» با پوشیدن جامههای خندهآور، دست و صورت خود را سیاه کرده و «تکه» پوست بزی با دو شاخ بر سر کشیده و دست و صورت خود را سپید میکند. گاه پسر نوجوانی نیز در نقش زنِ کوسه به نمایش میپردازد. این مراسم در گیلان نیز با نام «آینه تکم» برگزار میشود. این نمایش شباهت فراوانی با «کوسهسواری» (← یکم اسفند) و نیز «حاجیفیروز» نوروزی دارد و بیتردید با آیینهای «بارانخواهی» در پیوند است. پیوند دادن جشن سده به هوشنگشاه، اشتباهی متداول و ناشی از دخلوتصرف در شاهنامه فردوسی بوده است. مهمترین دلیل پیدایش این جشن، انجام آیینهایی نمادین برای کاستن از شدت سرما و نیز چهلمین زادروز خورشید است.
11/15.دی به مهر
روز جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست. با این وجود برخی دیگر از جشنهای میانه زمستان، بازماندهای از این گاهنبار هستند. همچنین آغاز سال نو در تقویمهای شمالغربی هندوکش در افغانستان امروزی؛ آغاز سال نو در تقویمهای محلی لرستان، بختیاری و کردستان (بنام «وهار کردی»). همچنین هنگام جشن مهرگان («میر ما/ مهرماه»)در تقویم طبری؛ و نیز همین ایام، زمان برگزاری جشن «پیر شالیار/ پیر شهریار» در «اورامانات» کردستان.
11/22.باد روز
جشنی بنام «بادروزی» یا «کژین» در گرامیداشت «بـاد» در اوستایی «واتَـه» و ایزد نگاهبان آن با همین نام که از بزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای «زَروانی/ زُروانی» بشمار میرفته است. کوشیار گیلانی در «زیج جامع» از آن با نام «باذ وره» یاد کرده است. این جشن نیز با بازار همگانی همراه بوده و در آن روز ریسمانهایی از نخ هفترنگ را به آغوش باد میسپردهاند.
11/25. ارد روز
برابر ?? یا?? فوریه و جشن آتش ارمنیان به نام «دِرِندِز».
11/30.انارام روز
جشن آبریزگان دیگری که با نام «آفریجگان» نیز شناخته شده است. همچنین هنگام جشن مهرگان («میر ما») در تقویم دَیلمی و در گیلان.
اسفند ماه
12/1. اورمزد روز
جشن «اسفندی» و هدیه به زنان در نیاسرِکاشان، اقلید و محلات؛ و پختن آش «اسفندی». آغاز سال نو در تقویم محلی نطنز، ساوه و کاشان. در فراهان معروف به «آفتو به حوت» (آفتاب در برج ماهی).
همچنین جشن «آبسالان/ بهارجشن/ جشن روباه» به مناسبت روان شدن جویبارها و طلیعه بهار. خجستگی دیدار روباه.واژه «آبسالان» با «آبشار» و فشار آبها در پیوند است. در متون کهن، هنگامِ این جشن به گونههای مختلفی آمده است که مانند بسیاری از دیگر دگرگونیها ناشی از محاسبه زمان با تقویمهای گوناگون و کبیسهگیریهای متنوع بوده است.
همچنین روز جشنی به نام «کوسهسواری/ کوسه برنشین». مراسم نـمایشی خـندهآور که توسط مـردی کـوسـهرو که بر درازگوشی سوار بوده بـرگـزار میشده است. کـوسـه خـود را باد میزده و مردم به او آب میپاشیدهاند.
12/5.سپندارمذ
روز جشن «اسفندگان»، جشنی در ستایش و گرامیداشت «اسفند/ سپَـندارمَذ» (در اوستایی «سْـپِـنْـتَـهآرمَئیتی»، در پهلوی «سْـپَندارمَـد») به معنای فروتنی پاک و مقدس و بعدها یکی از اَمْشاسْپَندان. نگهبان و ایزدبانوی زمینِ سرسبز. جشن «سپندارمذگان/ اسفندگان»، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز بنام «مردگیران» (هدیه گرفتن از مردان) در ادبیات فارسی بکار رفته است. بجز این بنام روز جشن «برزگران/ برزیگران» (به مناسبت سبزکنندگان زمین و سبز شدن زمین) نیز خوانده شده است.
12/10. آبان روز
جشن «وخشنکام» در گرامیداشت رود «آمودریا/ جیحون»، بزرگترین رود سرزمینهای ایرانی. این نام از بزرگترین شاخه آمودریا بنام رود «وخش» برگرفته شده است. بیرونی «وخشنکام» را «فرشته جیحون» میداند و میبایست با «اَناهیتَـه/ آناهید» اینهمانی داشته باشد.
12/19. فروردین روز
جشن «نوروز رودها»، گرامیداشت، لایروبی و پاکسازی رودها، کاریزها و چشمهها همراه با پاشیدن عطر و گلاب بر آنها.
12/20.بهرام روز
جشن «گلدان» یا «اینجه»، روز آمادهسازی و کاشت گلها و گیاهان در گلدانها و نیز جشن درختکاری.
12/26.اشتاد روز
جشن «فروردگان»، جشنی در یادکرد و بزرگداشت روان و فُـروهر (فَـروَهَـر) درگذشتگانِ در این روز و تا پایان سال. این نام به گونههای «فرورگان/ فرودگان» نیز آمده است.
12/29,12/30.مانتره سپند روز یا انارام روز
(آخرین روز سال) جشن پایان فصل زمستان و زمان گاهَنباری بنام «هَـمَـسْـپَـت مَـدَم» در اوستایی «هَـمَـسْـپَـث مَـئیدَیـه» به معنای «برابری شب و روز / برابری سرما و گرما». همچنین هنگام جشن «اوشیدر» در سیستان به آرزوی فرا آمدن سوشیانت. در این روز مردمان دختری را بر شتری آذین شده مینشانند و همراه با شادی و سرود او را برای آبتنی به آبهای دریاچه هامون میبرند. (← سیزده بدر). گرامیداشت درگذشتگان در سُـغد و امروزه نیز در بسیاری نواحی گوناگون. جشن «علفه» در خمین، همراه با بردن علفهای صحرایی به خانه و روشنکردن چراغی در همه اتاقها.
شامگاه آخرین روز سال در بسیاری از نواحی ایران بر بامها آتش میافروزند.